رمان میراکلسی

سلام به میراکلرا اینجا بهترین وب میراکلس امیدوارم بهتون خوش بگذره


Revenge is over💋😉 p19

S.k
19:35 1402/05/28
141
2 6
Revenge is over💋😉 p19

لطفا حمایت کنید ، اگه پارت های قبل نخوندید برید بخونید. برید ادامه مطلب. 

(شروع پارت جدید ادامه پارت 18)

 

(از زبون رابرت اگراست )

بلاخره با شرکت  ویلسون ها قرارداد بسته بودیم .

اما یچیزی مشکوکی وجود داشت نمیدونم چی بود ولی از وقتی با ويلسون قرار داد بسته بودیم احساس بدی پیدا کرده بودم  .

فکر کنم این حس حسه ترسه احساس میکنم این ويلسون همون نوه خودم مرینت باشه اصلا خیلی بهش مشکوک بودم  .

اما این تردید زمانی به اطمینان قلب ام تبدیل شده که دوست خود رو معرفی کرد آلیا سزار ؛ در این لحظه شک همه وجود ام در برگرفته بود این یعنی ممکن بود آلیا دختر همون خانواده ای باشه که مرینت رو داده بودم و این مرینت هم همون مرینت نوه ی خودم باشه ؟

بخاطر همین به یکی از کارکنان ام گفتم پیگیر ماریا سزار باشن ببین الان کجا زندگی میکنه چیکاره هست .

یک ماه و نیم بعد جک در اتاقم رو زد گفتم : 《 بیا تو 》

گفت : 《 سلام آقای اگراست . 》

گفتم: 《 چه چیزی  از ماریا پیدا کردی ؟ 》

گفت : 《 آقای اگراست گفته های شما کاملا درست از آب در اومده . 
ماریا سزار به اصطلاح مرینت اگراست نوه شما بعد رسیدن به سن قانونی نام و نام خانوادگی خود را به مرینت ويلسون تغییر داده . و بعد از دانشگاه به کمک خانم آدری بورژوا به این جایگاه رسیده .
و الان معلوم نیست دنبال چه چیزیه 》

گفتم : 《 ممنونم جک میتونی بری . 》

بعد اینکه جک رفت به فکر این افتادم که چگونه میتونم این قرارداد رو فسخ کنم و شر این دختره ابله خلاص بشم.

بخاطر همین بهترین کار این بود که به یکی از رقیب های ويلسون یا به اصطلاح به دختر نامشروعم لایلا که کسی از وجودش هم خبر نداشت زنگ بزنم و ازش درخواست کمک بکنم .

اون در اینجور کار ها خیلی خوب عمل می‌کنه .

از زمانی که به وجودش پی برده بودم خیلی تحدیدم کرد که خواسته هاش رو عملی کنم و عملی هم کردم با کمک های مالی من  در بهترین دانشگاه درس خوند و بعد شرکتی به نام خودش تونست باز کنه .

جالب بود بعد از این همه درخواست دست از سرم برداشت و الان من هستم که دوباره سراغ اون دختره گرفتم.

بهش زنگ زدم که بعد از زدن چند بوق تلفن رو برداشت .
..........................................

(شروع مکالمه )

رابرت : 《 سلام دخترم خوبی ؟ 
حالت چطوره ؟ 》

لایلا : 《 به به آقای اگراست چه عجب یادی هم از دخترت کردی. 》

رابرت : 《 به کمک ات احتیاج دارم دخترم . 》


لایلا : 《 به چه کمکی ؟ 》


رابرت : 《 باید بهم کمک کنی تا بتونم این قراداد لعنتی رو با ويلسون فسخ کنم . 》

لایلا : 《 به چه علت ؟ 》

رابرت : 《 اینجاش به تو مربوط نیست .》

لایلا: 《 میدونی که من کاری رو بدون دلیل انجام نمیدم . 》


رابرت : 《 تو کاری به کاریش نداشته باش . مگه این ويلسون رقیب دانشگاهی تو نبود ؟ 
مگه همه دورغ هاتو فاش نکرده بود ؟ 
نمیخوای یک انتقام جانانه ازش بگیری؟》


لایلا : 《 چرا نخوام پس باشه .
فقط الان نقشه ات چیه ؟ 》

رابرت : 《 بزودی قراره گالای مد اشتراکی بین دو شرکت برگزار بشه .
بخاطر همین میخوام لباس ها رو بدزدی و اگه نتونه کاری بکنه .
منم به بهانه ی این قراداد رو فسخ میکنم . 》

لایلا : 《 انجام شده بدون پدر جان 😈 》
.................................................

(ادامه از زبون رابرت )

بعد از اونروز لایلا لباس ها رو دزدید اما دختر لعنتی تونست راهکاری براش پیدا کنه و این گالای مد برگزار شد .
چاره برام نزاشت بود جز تهدید کردن اون با جان خودش و عزیزان اش .
مجبور شدم که بعد از گالا یک نامه ای براش ارسال کنم باید هر جور شده این دخترک پرو رو از رو ببرم .

..........................‌...........................

از زبون مرینت :

داشتم داد میزدم و میگفتم: 
《 توروخدا ولم کنید من کاری نکردم لطفا ولم کنید😭😭😭😭😭》

صدایی یک کسی می اومد گفتم 《 تو کی هستی چرا منو اینجا اسیر گرفتی ؟》

صدایی گفت : 《 تو منو خوب میشناسی مرینت اگراست . 》

گفتم: 《 اشتباه میکنی من نمیشناسمت تو کی هستی چرا منو اسیر خودت گرفتی ؟ 
یکی هم من مرینت ويلسون مرینت اگراست نیستم سخت در اشتباهی. 》

گفت : 《 چه اشتباهی آهان باید میگفتم ماریا سزار آره این درست اش بود ؟ 》

گفتم : 《 تو کی هستی ؟ 》

گفت : 《 منم رابرت اگراست کسی که تو رو داد به خانواده سزار .
کسی که الان میخوای ازش انتقام بگیری .
کسی که الان میخواد جونت بگیره.  》

گفتم : 《 من میگم مرینت ويلسون هستم تو باز میگی مرینت اگراست. 》

گفت : 《 من کاملا تحقیق کردم و از طریق تحقیقات به تو رسیدم مرینت اگراست یا به اصطلاح تو مرینت ويلسون. 
بهت گفته بودم دیگه برنگردی ولی باز برگشتی .
الانم این تاوان برگشتند رو خواهی داد.  😈😈 》

گفتم : 《 چه تاوانی ؟ 》

گفت : 《 انتخاب این تاوان ات با تو 
یا این تاوانت به صورت به مرگ عشقت خواهی بود یا مرگ برادرت لوکا انتخاب با توست مرینت 》

گفتم : 《 نههههههههههههه هیچکدومم 》
............................................

4460 کاراکتر 

برچسب‌ها :

#Revenge is over💋😉   

پربازدیدترین مطالب

Awakeing P1

Awakeing P1

807 بازدید
Tony Tony
سه‌شنبه، 19 دی 1402
Awakening P3

Awakening P3

345 بازدید
Tony Tony
سه‌شنبه، 19 دی 1402

محبوب‌ترین مطالب